علی آقاعلی آقا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

من و پدر و پسر

دکتر

دیشب علی رو بردم دکتر  هم واسه ی چک آپ هم چون سر انگشت شست پاش آبسه شده بود  دکتر بعد از اینکه قد و وزن علی رو گرفت گفت باید قطره ی آهن رو واسش شروع کنم   من گفتم دکتر الان!  وا هنوز که زوده و دکتر هم عصبانی شد و یه عالمه باهام دعوا کرد گفت اگه بچه وقتی شیر میخوره عرق میکنه یعنی بدنش نیاز به آهن داره و اینکه مگه آیه ی قران نازل شده که قطره آهن مال 6ماهگی به بعده و کلا ما رو خورد رفت   خلاصه علی جونم مرد آهنی شد ...
19 خرداد 1392

فرشته

پسرم عاشقتم مونسم تو زندگیمو عوض کردی زندگیمون با وجود تو شیرینتر شده تو بهترین هدیه ی خدا به مایی دوستت دارم عزیزم ...
18 خرداد 1392

درمان شب بیداری

برای درمان شب بیداریه پسملی بردمش بازار تا خسته بشه و شب راحت بخوابه ولی پسملی توی ماشین خوابید و ما مجبور شدیم زود برگردیم خونه تا نفس مامانی اذیت نشه ولی تا آوردمش خونه و لباسشو عوض کردم شازده کوچولوی مامانی سر حال شد و شروع کرد به بازی مامان فدای پسر ناز و مهربونش بشه خیلی دوستت دارم مونسم ...
13 خرداد 1392

پسر وقت گیر

جدیدا علی خیلی اذیت میکنه این شب بیداریا هم که داره منو نابود میکنه حالا خدا خیر بده مامانمو که هست و توی علی داری کمکم میکنه وگرنه نمیدونستم باید چکار کنم تموم شبو با علی درگیرم روزا هم که باید استراحت کنم خلاصه زندگی فعلا وله  خدا کنه حالا این قطره ی آهن یه فرجی حاصل کنه وگرنه ... تموم تلاشمو میکنم روزا نذارم علی جونی بخوابه اینجا نشوندمش که مثلا بیدارش کنم ولی اینقدر خوابش سنگینه که اصلا نمیدونه چه خبره ...
12 خرداد 1392

شب بیداری

علی جونی یه دو هفته ایی هست که شب بیدار شده روزا هم اونقدر سنگین میخوابه که اگه بمب بغلش منفجر بشه چشماشو باز نمیکنه ببینه رو تشکشه یا موج انفجار گرفتش  امان از دست این پسمل عسل عاشقتم گل پسرم ...
9 خرداد 1392

مامان جو گیر

خدا آدمو جو گیر نکنه!!!!!! دیروز به بابایی دستور خرید 6 کیلو سبزی کوکویی و 6 کیلو سبزی خورشتی رو دادم وقتی بابایی با سبزیا برگشت قیافه ی مامان دیدنی بود  خلاصه با اینکه کمک داشتم یه 4 - 5 ساعتی طول کشید تا جمع و جورش کردیم حالا اینا به کنار اجسام پروازی توی سایز و شکلای مختلف خونه رو ور داشته بودن  کفشدوزک دیدم هم قد خودممم ولی خوب درس عبرت شد واسم که دیگه جو گیر نشم بعد تمیز کاری سبزیا توی اتاق علی آقا قرار گرفت تا آبش خشک بشه و بدیم واسمون خرد کنن ...
7 خرداد 1392