علی آقاعلی آقا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

من و پدر و پسر

1سالگیت مبارک

خدایا به خاطر این لحظه و این روز شکر

جیگرگوشه ی من تولدت مبارک

من 11 ماهه شدم

عزیزم 11 ماهگیت مبارک کوچولوی من ان شاالله همیشه سالم و شاد باشی گل مامان حالا 12 تا دندون داری و از پله چهاردست و پا بالا پایین میری کم کم سعی میکنی وقتی وا میستی دستاتو ول کنی وقتی میگیم با تلفن صحبت کنی گوشی رو روی گوشت میذاری وقتی تو جامپرتی و میگم بچرخ میچرخی کلا دستورای ساده رو انجام میدی مثلا ازت یه وسیلی ایی رو بخوایم بهمون میدی یا وقتی میگم بده مامان دستتو بخوره دستتو میچپونییی تو دهنم و تا نخورمش ول کن نیستی عزیزم اونقدر بودن با تو شیرینو و دل چسبه که قابل وصف نیست دوستتتتتت داررررممممممممممممم ...
9 دی 1392

یلدا مبارک

عزیزم اولین یلدات مبارک باشه ان شاالله عمر طولانی و با عزتی داشته باشی  یلدای همه مبارک ...
30 آذر 1392

من 10 ماهه شدم

عزیز شیرینم 10 ماهگیت مبارک گلم توی این ماه دندون نهم و دهمت هم در اومد مونسم جدیدا خیلی خیلی گرفتارم نه وقت میکنم بیام وبلاگتو به روز کنم نه به دوستامون سر بزنم خلاصه هم از شما هم از دوست جونا معذرت میخوام ...
30 آذر 1392

من 9 ماهه شدم

شیرین پسرم 9 ماهگیت مبارک عزیزم خیلی دوستت دارم کوچولو الان دستتو میگیری به دور و بر و وا میستی ولی میترسی راه بری حسابی شیطون شدی از میز تلویزیون بالا میری عاشق دمپایی رو فرشی هستی یه روز دیدم با یه ولعی داری ملچ مولوچ میکنی و میگی مه مه خیلی مشکوک بودی انگشتمو کردم توی دهنت و یه گوله نخ از توی دهنت در آوردم وقتی دیدی اوضاع از چه قراره زدی زیر گریه و هی میگفتی مه مه  خلاصه حسابی شاکی شدی که نذاشتم مه مه بخوری ...
12 آذر 1392

مسواک

عزیزم بالاخره بعد از داشتن 6 دندون واضح و مشخص دیگه وقتشه اولین مسواکتو داشته باشی واسه همین واست یه مسواک ناناز خریدم وقتی دادم دستت خیلی ازش خوشت اومد و به بهترین نحو ممکن دندوناتو مسواک زدی مامان جون خییییلییییی حرفه ای مسواک زدی خدایییی مامان کف کرده بود اساس! ...
3 آبان 1392

جامپر

عزیزم به جای روروک واست جامپر گرفتم چون هم خیالم راحته که از جات تکون نمیخوری و همش نگران نیستم که بیفتی وکلا چون جامپرت دورش پر اسباب بازیه ازش خوشت میاد  اول البته واست یه روروک گرفتم که شکل ماشین بود و خیلی بانمک بود ولی شما اسباب بازیای روی روروک رو میجویدی و دهنتو زخم کردی و منم بردم پسش دادم و واست جامپرو خریدم هم اسباب بازیاش خوشگلتره هم تو دهنت نمیره خلاصه مبارکت باشه مونسم  ...
3 آبان 1392

من8 ماهه شدم

پسرم مونسم 8 ماهگیت مبارک باورم نمیشه اینقدر زود داری بزرگ میشی عزیزم میترسم کوچولوییات یادم بره مونسم هر روز بیشتر از دیروز عاشقت میشم خیلی دوستت دارم ...
30 مهر 1392

کارای جدید

توی مدت مسافرت یه سری کار جدید یاد گرفتی کوچولوی من به شرح زیز: اول اینکه وقتی بهت میگیم سرتو بچسبون پیشونیتو میچسبونی به پیشونیمون دوم وقتی دستمونو جلوت میگیریم و میگیم دست دست روی دستمون میزنی سوم هم اینکه صداهای جدید در میاری و دد و بابا و ماما و آقا و ممم کلا  وقتی باهات صحبت میکنیم حسابی ابراز وجود میکنی پانوشت: از دیروز 30/6/92 بعد از دیدن دایی مهدی ذوق زده شدی و شروع کردی به دست زدن نمیدونی چقدر دیدن این صحنه چسبید مامان جون چون یه مدته میخوام بهت دست زدن یاد بدم و واسه همین خیلی کیف کردم خیلی هم شیطون شدی وحسابی آتیش میسوزونی و کلا از زیر میز جمعت میکنم ...
31 شهريور 1392

من 7 ماهه شدم

عزیزم هفت ماهگیت با تاخیر مبارک گلم البته بردمت آتلیه و عکسات که آماده شد میذارم واست خیلی دوستت دارم شیرینم ...
28 شهريور 1392