اولین مروارید
علی جونم اولین دندونت همزمان با سالگرد ازدواج من و بابا یعنی 14 تیر در اومد شما 5 ماه و 1 هفته ای بودی عزیزم خیلی دندونت نازه مامانی
مامان فدای اولین مرواریدت بشه عزیزم چقدر زود داری بزرگ میشی عزیزکم
عزیزم جدیدا از خودت صدا های جدید در میاری و از روزی که دندونت در اومده بیقراری و شب بیداریتم تموم شده هنوز باورم نمیشه از بس شبا جیغ میزدی و گریه میکردی صدات گرفته بود اولش فکر کردم خروسک گرفتی و بردمت دکتر ولی دکتر گفت خوبی و احتمالا تارای صوتیت خسته شدن!!!!!!!! صدات خیلی با مزه شده بود وقتی میخوای خودتو واسمون لوس کنی صداتو نازک میکنی ولی چون صدات گرفته بود بعد یه ساعت زور زدن یه صدای عجیب از خودت در میاوردی و متعجب ما رو نگاه میکردی ببینی ما چکار میکنیم و ما هم از تعجب شما خندمون میگرفت و تو متعجبتر میشدی
خلاصه یه یک هفته ایی نذاشتم صدات در بیاد و همش تو بغلم بودی تا صدا خوب شد مامان فدات بشه گل پسرم که اینقدر اذیت شدی مونسم
به خاطر بیقراریات واست تاب برقی گرفتیم یکی دو شب خوب بود ولی اونم زود واست عادی شد
خلاصه همه راهو امتحان کردیم ولی تنها راهش انگار همون دندون در آوردن بود و بس
ناز پسرم خیلی خیلی دوستت دارم